چهل و دو ماه و چهار روز

هنوز همون محمدرضا هستم. امروز اولین دقایق سه شنبه 7 اردیبهشت 1395 هستش، بعد 42 ماه دوباره داره اینجا پست میذازم. چند روزیه ذهنم بد درگیر شده همش دنبال یه راهی بودم خالی شم که یاد اینجا و نوشتن افتادم با اینکه همین الان قبل اینکه این پستُ بذارم جناب خان کاری کرد همه چی یادم بره و اینجا رو هم به ناله و بدبختی عطرآگین نکنم :دی فقط بد ندیدم خاطرات خودم رو تو این سه چهار ساله زنده کنم با این پست

همین دیگه

فعلا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد